×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

پروازبه آرزوها

عشقی که دسترسی بدان نیست ولی خاطرش زیباست

× جامانده چیزی ، جایی که دیگرهیچ چیز ، هیچ گاه جایش را پرنخواهد کرد.... )حسین پناهی(
×

آدرس وبلاگ من

parvaz.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/hamid.7

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

شبی در سوگ انسانها به خلوتگاه دل رفتم

شبی در سوگ انسانها به خلوتگاه دل رفتم

تک و تنها ،محیطی خالی از غوغا،سکوت محض پابرجا

در آن خلوتگه ساکت فقط من بودم و دل بود

نه آوائی،نه آهنگی ،نه فریادی،نه گلبانگی

سکوتی سخت حاکم بود که ناگه دل به تنگ آمد

و با فریاد جانکاهی ندا در داد :که ای انسان

الا ای اشرف مخلوق،الا ای برترین موجود

چرا حرمت نمی داری شرافت را، تو انسانی

تو آن رنگین گل باغ محبتهای یزدانی

نشانی از شفقت و رحمت های رحمانی

تو آنی کز نجات فرد بیماری زچنگ مرگ

شکوفد بر لبانت غنچه لبخند

تو آنی کزپی بخشیدن جانی به یک انسان

به جانش قلب بیمار دگر را می زنی پیوند

تو آنستی که گر بینی شکوفد غنچه نوزاد

سراپای وجودت می شود خرسند

و لیکن گونه ای از تو

زراه خودپرستی ها، هواها ، خودپسندی ها

لگدمال هوس بنموده آئین سعادت را

به دشت زندگی افشانده او بذر قساوت را

زده بر شاخه اش پیوند آثار شقاوت را

 وبا امیال خودخواهی ،بفرمان هواها ،خودستائی ها

بسوزاند میان آتش سوزان هزاران پیر و برنا را

و سرمست از پی فخر و مباهات و تکبر

میدهد فرمان

کشتن ها،چپاول ها،غارتها،خیانت ها

مذلت ها ، ضلالت ها،مشقت ها و حسرت ها

نفاق و کینه توزی ها،ستمها ، تیره بختی ها

تباهیها ، پلیدی ها

 اجرای قوانینی که جا دارد به جنگلها

که باشد بازتاب این چنین فرمان

فقط افسوس ..فقط اشک یتیمان زعصیان دور

فقط آه و فغان دردمندان

بگو..بگو ،اکنون کدامین را کنم باور؟؟؟

محبت ها و رحمت های انسانی ؟؟؟

و یا این شیوه های رذل حیوانی؟؟؟

نمی دانم کدامین را کنم باور

و انسان با چنین خویی

زده بر چوبه ی داری صفات آدمیت را

و در گور هواها ، خودسری ها کرده اش مدفون

و خواند بر مزارش  با هزاران حیله و افسون

سرود افتخارات دروغین را

شنبه 17 دی 1390 - 7:14:47 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://goo.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 18 دی 1390   3:38:59 PM

نِگا کن مثل قدیما

 

می باره نم نم بارون

 

اما توی ساحل عشق

 

حتی نیست یه رَدِ پامون

 

من و تو غرق سکوتیم

 

مثل شبهای زمستون

 

مثل مرداب پُرِ حسرت

 

که اسیره تو بیابون

 

دلتو بده به خورشید

 

باید از غمها نترسید

 

عاشق نور و یقین شو

 

بگذر از شبای تردید

 

عاشقی پر از یقینه

 

رسم عاشقی همینه

 

نذار جون بگیره کم کم

 

تو دلامون بذر کینه

 

دستاتو بذار تو دستام

 

تا بهار زنده بمونه

 

بذار توی ساحل عشق

 

از ما هم ردّی بمونه

 

 

 

آخرین مطالب


سخنان ماندگار



مهربان


داستان ماشین حمل زباله


مزاج وطبع شما چیست! مزاج شناسی


بزرگترین دشمن شما کیست ؟


موضوع انشا : ازدواج راتوصیف کنید


همراهی احساس باتصویر


10 اصل طـــلایی گــاندی که شـــما و دنیـــایتان را متحول کــند


هر اتفاقي كه براي ما مي افتد به نفع ماست


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

380041 بازدید

65 بازدید امروز

131 بازدید دیروز

759 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements